همراه سردار علیرضاتوسلی بود
جزء گردان شیربچه های فاطمیون
فرمانده گروهان شاهزاده علی اکبر علیه السلام
بچه ها رفته بودن بهشت معصومه تا تو سرد خانه ببیننش، میگفتن یه تیر تو سینش خورده و یه ترکش به پاش...
مثل مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها روی سینه ش مدال افتخار داره
اینقدر برای ارباب سینه زدی تا خود مادر ارباب، تو ایام شهادتش این مدال رو به سینه ات زد، مهدی جان..
خوابیده بود، اما آرام و بی صدا..
گویی که خیالش از همه جا راحت است
صورتش خورشیدوار می درخشید از نور عشق به ارباب
خادم بود،
خادم بی ریای اهلبیت علیهم السلام..
جایمان پیشت خالیست شهید مهدی صابری...
- ۹۴/۰۲/۰۹
آقا مهدی بجه محل ما بود ایشون قبل از پرواز هم میدرخشید عصمت تو صورتش رو همه میتونن ببینن
آقا مهدی طوری بود که انگار براش فرق نداشت که رفیق فابش باشی یا نه بقدری محبت بت میکرد که فکر میکردی تو دنیا فقط تو رو میشناسه در حالی که دل خیلیا رو با اخلاق فوق العاده خوبش برده بود
شهادت زیباترین اتفاقی بود که میشد براش بیافته اصلن غیر از شهادت هیج جیزی نبود که بتونه حقیقت ایشون رو برا همه روشن کنه
فکر کنم داستان رفاقت با اقا مهدی بعد از شهادتش تازه قشنگ تر هم باشه پس من از طرف ایشون به همتون میگم که راحت تر از اونچه که فکرشو بکنید میتونید با آقا مهدی رفیق شید حسابی هواتونو داره مطمین باشید