- ۹۴/۰۱/۳۱
شما و خوانندگان وبلاگتون رو مهمون میکنیم به خاطرات بکر از زبان حماسه سازان جبهه..شما اولین خوانندگان این خاطرات باشید
- به استقبال غواصان شهیدی که ازآن سوی اروند می آیند
- روزهایی که به انتظار غواصان شهیدطی شد
بسم رب الشهداء و الصدیقین
خواندن نظرات شخصی که خود را ابوذر و عضو سابق فاطمیون معرفی کرده بود، آن هم به در وبلاگی که مزین به نام یکی از دلاور مردان تیپ سرافراز فاطمیون و از شهدای مدافع حرم اهل بیت علیهم السلام است، برای من غیر قابل باور و هم بسیار دردآور بود. وقتی نظرات ایشان را مطالعه می کردم لحظه به لحظه بر تعجب من افزوده می شد. زیرا نظرات ایشان صرفا چندین ادعای پشت سر هم بود که کوچک ترین دلیلی هم برای آنها ذکر نکرده بود. یک چیز بیشتر از همه توجه مرا به خود جلب می کرد. با وجود این که بی پایه و اساس بودن چنین اظهاراتی حتی برای کسانی که کمترین آشنایی با این مسائل را دارند آشکار و روشن است، چه انگیزه ای می تواند یک شخص را به چنین اظهار نظراتی وادار نماید؟
شرایط جهان امروز را در نظر می آورم. جبهه کفر با تمامی قوا به مصاف حق و حقیقت آمده است. صف بندی ها روشن و واضح است. تشخیص حق از باطل کار مشکلی نیست. آیا طرح چندین شبهه آن هم با ادعاهای بی اساس را می توان به حساب نا آگاهی گذاشت؟ توهین به بهترین فرزندان امت اسلامی را که با ایمان به ارزش های والای انسانی تا آخرین قطره خون مظلومانه در برابر دشمنان قسم خورده اسلام مقاومت می کنند را چگونه می توان تحمل کرد؟ نظراتی که به صورت جدی نقد بر آنها وارد است با چه انگیزه ای بیان شده اند؟ جواب های مختلفی برای این سوالات به ذهن من خطور می کند. یک جواب پر رنگ تر از همه به نظر می آید. ما در فضای مجازی بحث می کنیم و فضای مجازی هم مسائل خاص خود را دارد. در فضای مجازی شخصیت های مجازی فراوانی هم وجود دارد که با اهداف خاصی در این فضا به فعالیت می پردازند. با احتمال وجود شخصیت های مجازی در فضای اینترنت، ناگزیر در چنین فضایی بنا بر واقعی بودن شخصیت ها گذاشته می شود. من هم از این رو مطالب زیر را برای ابوذر می نویسم.
برادر ابوذر سلام، هر چند نوشتن مطلب با این حجم آن هم در بخش نظرات یک وبلاگ مرسوم نیست، اما با توجه به مظلومیت شهدای مدافع حرم، بر خود لازم دیدم که نظرات شما را مورد نقد و بررسی قرار دهم. این که گفته اید جنگ هم علم دارد، بله بر همگان روشن است که جنگیدن هم علم می خواهد اما اثبات این که یک طرف معرکه علم جنگیدن ندارد نیاز به دلیل روشن و بررسی عملکرد آن طرف دارد و صرف ادعا به کار نمی آید. با وجود نبرد نسبتا طولانی و فرسایشی جبهه حق و باطل، اگر مدافعین حرم ،من جمله مدافعان سر افراز فاطمیون پای کار نبودند، یقینا وضعیت معادله به گونه دیگری بود. وقتی که تکفیری ها برای تخریب حرم حضرت زینب سلام الله علیها هم قسم شده و با حمایت بی دریغ استکبار جهانی با تمام وجود در پی عملی کردن نیات پلید خود بودند. و برای نیل به اهداف شوم خود از هیچ جنایتی فرو گذار نبودند و تا نزدیکی های حرم آمده بودند، چه چیزی جز پایمردی کسانی که متهم به ندانم کاری شان می کنیم توانست طعم تلخ شکست را به آنها بچشاند و داغ خیال خام تکفیری ها را بر دل آنان بگذارد. بگویید چه کسانی جلوی این وحشی های تکفیری را سد نمودند؟ در ضمن مسأله فراتر از این ها است و داعش و امثال آنان عوامل صهیونیست برای نابودی اسلام با نام اسلام می باشند و در پی شکست جبهه مقاومت اسلامی در برابر مستکبرین عالم می باشند. این عزیزان نه تنها مدافعان حرم، بلکه مدافعان اسلام ناب در برابر کفر و تکفیر می باشند. و اگر این مجاهدان بی نام و نشان نبودند، دفاع از اسلام و مسلمین و حرم اهل بیت علیهم السلام برای امثال ما واجب عینی بود نه واجب کفایی.
در پاسخ به این که گفته اید این نوع جنگیدن فاطمیون شهادت طلبی نیست و خود کشی است توجه شما را به نظر رزمنده دفاع مقدس ( یکی از نظرات اظهار شده در پاسخ به ابوذر ) که خالی از لطف نیست جلب می کنم. « رزمنده های ما و فاطمیون دفاع می کنند، نمی جنگند... اما دفاع قاعده اش فرق می کند... یک مادر در خطر از بچه اش دفاع می کند خود را به شعله آتش می زند شاید هم خودش و هم فرزندش نابود شوند اما کسی او را سرزنش نمی کند بلکه اینجا ایثار معنی پیدا می کند » علاوه بر این در منابع دینی ما دفاع بر هر مسلمانی واجب است. اگر شخصی در راه دفاع از جان، ناموس و یا حتی مال خود کشته شود اجر شهید دارد. به راستی مدافعان حرم پیروان صادق و با بصیرت پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم هستند که فرمودند « مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ ».
ای کاش هیچ پدر و مادر شهیدی که جگر گوشه خود را برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها و مسلمانان مظلوم و بی دفاع سوریه به محضر خداوند متعال تقدیم نموده، شاهد این گونه اظهار نظرها نباشد. آیا دل پدر و مادری که با عشق به اسلام حاصل عمر خود را در راه دفاع از دین خدا تقدیم نموده با شنیدن تعبیر خودکشی به درد نمی آید؟ در روزگاری که دشمنان انواع توهین و اهانت ها را به مجاهدان واقعی و شهدای مدافع حرم روا می دارند، بهتر نبود عزیزی که بنا به اظهار خود روزگاری در راه دفاع از حرم اهلبیت قدم برداشته سنجیده تر و با اطلاعات متقن به تحلیل واقع بینانه از قضایا می پرداخت؟ و یا اگر به زعم خود چنین انتقادی را روا می دانست، لا اقل بهتر نبود از بکار بردن عبارات توهین آمیز نسبت به شهدای عزیزی که همه هستی خود را فدای دفاع از اسلام ناب کرده اند پرهیز می کرد؟ هر کس به طریقی دل ما می شکند / بیگانه جدا دوست جدا می شکند / بیگانه اگر می شکند حرفی نیست / من در عجبم دوست چرا می شکند
کسی شک ندارد که حفظ جان سربازان لازم است ولی شما بگونه ای سخن گفته اید که انگار غیر از شما کسی به اهمیت حفظ جان سربازان واقف نیست. و بد تر از آن این که دیگران برای کسب هر پیروزی ظاهری هیچ ارزشی برای جان سربازان قائل نیستند. مدافعین حرم در برابر متجاوزین به جان و ناموس مردم ایستادگی می کنند و صورت غالب در عملکرد آنان دفاعی است. اگر ایستادگی این عزیزان نباشد قبل از هر کسی جان خودشان به خطر می افتد و پس از آن جان مردم مظلوم و بی دفاع. در برخی موارد ممکن است فرمانده به جهت خاصی دستور عقب نشینی بدهد. ولی در همه جا خالی کردن صحنه به بهانه های مختلفی چون حفظ جان سربازان صحیح نمی باشد. چه بسا در جایی به خاطر سستی در مقاومت فجایعی به بار بیاید که حتی سربازان نیز جان خود را از دست بدهند
نمی دانم دانش شما در علوم نظامی تا چه حدی است. ولی حتی اگر خودتان را کارشناس مسائل نظامی هم معرفی می کردید به راحتی از نوع اظهار نظر تان فهمیده می شد که نه تنها چنین نیست، بلکه از تاریخ دفاع مقدس هم اطلاعات چندانی ندارید. گفته اید که فرماندهان سپاه سواد تاکتیکی و استراتژیکی ندارند. کاش کمی توضیح درباره این دو اصطلاح و فرق میان آن دو می دادید و سپس برای مخاطبان عام خود دلیلی برای اثبات مدعای تان می آوردید. این که فرماندهان سپاه به علم جنگ های نوین مجهز نیستند، یعنی چه؟ اصلا چه جنگ نوینی در سوریه جریان دارد که فرماندهان ما به علم آن مجهز نیستند؟ در کدام عرصه علوم و فنون نظامی است که سپاه پاسداران حرفی برای گفتن نداشته باشد؟ در عرصه هوا فضا که در برابر چشمان حیرت زده جهانیان پهباد فوق پیشرفته آمریکایی را از کنترل آنان در آورده و به سلامت به غنیمت گرفتند. در عرصه دریایی هم که قایق های تند رو سپاه خواب را از چشمان ناو های آمریکایی ربوده است.در صنعت موشکی با مجاهدت فرزندان انقلابی امام در سپاه، به رغم همه تحریم ها ایران به یکی از قدرت های موشکی جهان تبدیل شده است تا بدون کوچک ترین اتکا به بیگانگان توان بازدارندگی در مقابل متجاوزان را داشته باشد. دیگر از کدامین افتخار آفرینی بچه های سپاه بگویم؟ از خود کفایی در تولید انواع تسلیحات و قطعاتی که در برابر دشمنان تا دندان مسلح مورد نیاز است. از قضا نقش پرچم دلاورمردان سپاه آیه 60 سوره انفال « و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه » می باشد. این بدان معنا است که سپاه این آیه را سر لوحه کار خود در مقابل دشمنان خدا قرار داده است.
فرماندهان سپاه در کدام عرصه نبرد وارد شده اند که به حول و قوه الهی سربلند از آن بیرون نیامده باشند. در جنگ های شهری در برابر عناصر خود فروخته؟ نبرد در دشت و هور؟ نبرد در کوهستان های سر به فلک کشیده؟ نبرد در دریا؟ فرماندهان سپاه با اتکاء به قدرت خداوند طراح و مجری عملیات هایی بودند که کارشناسان نظامی جهان را به تحیر وا داشتند. به عنوان مثال عملیات غرور آفرین بیت المقدس که طی آن خونین شهر آزاد شد. صدام با کمک مستشاران نظامی خارجی چنان موانع و استحکاماتی در خرمشهر ایجاد کرده بود که رسما اعلام کرد اگر ایرانی ها خرمشهر را فتح کنند کلید بصره را به آنها خواهم داد. هنوز هم در باور کارشناسان نظامی جهان نمی گنجد که ایران در عملیات افتخار آفرین والفجر 8 بوسیله نیروهای غواص خود از عرض اروند وحشی عبور کرده و موانع و استحکامات بعثی ها را در هم کوبیده باشد.
هر نبردی فراز و نشیب هایی دارد که به عوامل مختلفی بستگی دارد. ما مأمور به انجام تکلیف هستیم و وظیفه خود را به صورت سنجیده و با بررسی دقیق انجام می دهیم و هیچ گاه عدم فتح در صحنه نبرد یا یک عملیات دلیل بر بی اطلاعی فرماندهان آن از علوم نظامی نمی باشد. هر چند عملیات کربلای 4 به دلیل هوشیاری دشمن در مراحل اولیه متوقف شد و نتایج پیش بینی شده حاصل نشد ولی باید در نظر داشت که طرف مقابل دشمن است و او هم برای برتری می جنگد و تمام قوای خود را برای کسب پیروزی صرف می کند. خصوصا وقتی که دشمن رژیم بعث عراق با پشتیبانی گسترده تسلیحاتی و اطلاعاتی دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب باشد. برادر عزیز عملیات کربلای 5 کی شکست خورده است؟ کربلای 5 که فتح الفتوح بود و با فاصله چند روز پس از عملیات کربلای 4 آغاز شد و از جمله عملیات های غرور آفرین و پیروز مندانه رزمندگان اسلام بود که ضربه سنگینی به دشمن وارد ساخت و تمامی معادلات را به هم ریخت و سرنوشت جنگ را معلوم کرد. و دشمن بعثی را وادار به پیگیری و پذیرش قطعنامه 598 کرد.
یک سوال؛ آیا مدافعان، بالأخص فاطمیون تا کنون هیچ عقب نشینی نداشته است؟ عقب نشینی یا عدم عقب نشینی هیچ کدام دلیل بر شجاعت و یا عدم توانایی نیست. بلکه این فرماندهی است که با توجه به اشرافی که به منطقه و وضعیت نیروهای خودی دارد، با در نظر گرفتن استعداد و آمادگی دشمن و با تکیه بر تجربه و دانش نظامی اش تشخیص می دهد که نیروهایش چگونه باید عمل بکنند. بر کسی پوشیده نیست که رعایت سلسله مراتب، یکی از مهم ترین مسائل در یک مجموعه نظامی است. برای حفظ اطلاعات نظامی ، تمامی اطلاعات یک نبرد به صورت حیطه بندی شده و به میزانی که در هر زمان لازم است در اختیار فرماندهان رده های مختلف قرار داده می شود. اگر صحنه نبرد را به یک درخت تشبیه کنیم فرمانده مانند فردی است که در کنار درخت ایستاده است و همه جوانب آن را می بیند و نسبت به تمام درخت اشراف دارد. اما یک فرمانده جزء با توجه به موقعیت اش ای بسا در یک شاخه فرعی از این درخت قرار دارد و تمامی آنچه را که می بیند و بر آن اشراف دارد همان شاخه درخت و یا نهایتا اطراف آن است. و یک سرباز نیز بر روی یکی از برگ های درخت قرار دارد. و تمامی آنچه که می بیند همان برگ درخت و نهایتا چند برگ اطراف آن است. حالا وضعیت این سرباز بی خبر از پهنه نبرد را مقایسه کنید با فرماندهی که به تمام منطقه و وضعیت نیروهای خودی و دشمن اشراف دارد. این فرمانده است که نیرو ها را آرایش نظامی داده و برای هر کس مأموریت خاصی تعریف می کند. لذا به خوبی از نتایج ایستادگی یا عدم مقاومت نیروهای تحت امرش اطلاع دارد. و به نیکی می داند که اگر کدام گروه جانانه مقاومت نکند نه تنها پیروزی به دست نخواهد آمد، بلکه پیروزی های به دست آمده هم از دست رفته و چندین گروه دیگر قتل عام خواهند شد.
شاید یک سرباز در نقطه ای شاهد پایمردی همرزمانش تا آخرین قطره خون باشد و دستوری هم برای عقب نشینی صادر نشود. ولی حقیقت این است که سرباز مذکور از پشت صحنه نبرد اطلاع کافی ندارد. و مثل فرمانده به اهمیت ایستادگی و حفظ منطقه توسط همرزمانش آگاه نیست و نمی داند اگر این سربازان بر خلاف دستور فرمانده صحنه را خالی کنند چه فجایعی به بار خواهد آمد. و شاید اصلا نداند که موفقیت و سرنوشت چندین گروه دیگر در گرو ایستادگی این ها است. و در صورت تزلزل این گروه چه بلایی بر سر دیگر مجاهدان خواهد آمد. اصلا مگر در جنگ احد عامل شکست مسلمانان، تخطی بعضی سربازان از دستورات حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نبود؟ فرماندهان و سربازانی که با پیروی از دستورات فرمانده بالاتر مواضع خود را ترک نمی کنند و تا پای جان در برابر دشمن کینه توز می ایستند با عمل به وظیفه خود، کار حسینی کرده و از امتحان الهی رو سفید بیرون می آیند. « و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »
اگر وصیت نامه تک تک شهدای مدافع حرم را بخوانید کسی از آنان با ادعای شهامت و شجاعت پای به این میدان ننهاده است. بلکه با هدف دفاع از مردم مظلوم و بی پناه سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب و عمه سه ساله سادات سلام الله علیهما این راه را انتخاب کرده است. مدافعان حرم از شجاع ترین و با بصیرت ترین افراد زمان خود هستند. زیرا زمانی پای در این میدان سخت نهادند که می دانستند در مقابل آنان وحوشی قرار دارند که تحت حمایت صهیونیست ها و دول غربی به هیچ یک از ارزش های انسانی پایبند نیستند و از هیچ جنایتی فرو گذاری نمی کنند. و دلیل بصیرت شان این است که با وجود شبهه افکنی های فراوان، که برای چه و برای که می جنگید؟ با قاطعیت تمام راه خود را انتخاب کردند و حتی از ملامت برخی دوستان بی خبر نیز تزلزلی به خود راه ندادند و بی هیچ ادعایی با ترک خانه و کاشانه خود، تنها برای رضای خدا، مظلومانه به دفاع پرداختند. آنان در دیار غربت و در اوج بی نام و نشانی نیازی به اثبات شجاعت خود نداشتند. پس این که از سر جهالت کار آنان را حماقت بنامیم یقینا ظلمی آشکار در حق این مجاهدان فی سبیل الله است.
برادر من نمونه ای بیان کنید که در آن مدافعان خواسته باشند بدون هیچ تلاش و حرکتی، کار را به قول شما فقط با مداحی یا روضه خوانی پیش ببرند. بله البته توسل به اهلبیت علیهم السلام و ذکر مصائب آنان از بهترین اعمال است ولی این بدان معنا نیست که ما دست روی دست گذاشته و بدون هیچ کار و کوششی نتیجه را از اهلبیت علیهم السلام بخواهیم. اگر مدافعان حرم این گونه فکر می کردند، هرگز به صد ها کیلومتر آن طرف تر برای دفاع از نوامیس مردم و حرم اهلبیت علیهم السلام نمی رفتند. بلکه در خانه های خود به نحو أحسن به مداحی و روضه خوانی می پرداختند.
گفته اید که جنگ تجهیزات می خواهد و علم روز. بر منکر اش لعنت.اما اگر منظور شما از علم روز همان دانش و فنون نظامی است؟ بحث آن گذشت. در مورد تجهیزات هم هر انسان عاقلی به حفظ آمادگی و تدارک تجهیزات در برابر دشمن اعتقاد دارد. همان طور که قبلا متذکر شدیم اینجا بحث از دفاع است. دفاع از نوامیس ملت مظلوم و دفاع از ناموس شیعه یعنی حرم مطهر حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما است. اینجا دیگر جای مصلحت اندیشی و عافیت طلبی نیست.
جواب شما به این سوال چیست؟ اگر خدای نکرده فردی مسلح قصد تعرض به ناموس شما را داشته باشد و شما در مقابل آن شخص دست خالی و بدون سلاح باشید، چه می کنید؟ آیا با همان وضعیت و با دست خالی تا پای جان به دفاع از ناموس خود می پردازید و تن به ذلت نمی دهید؟ یا به بهانه دست خالی بودن و عدم وجود تجهیزات و اسلحه فقط به نظاره می نشینید؟
ظاهرا شما نسبت به اعتقادات و روحیات ملت شهید پرور ایران شناخت کافی هم ندارید. اصلا گیریم که پیکر مطهر صد شهید مدافع حرم در سوریه است. دلیل شما بر عدم انتقال پیکر مطهر شهدا آن هم به جهت اعتراض افکار عمومی چیست؟ تلقی شما از امتی که شعارشان در مراسم تشییع شهدا «حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست» چیست؟ آیا تا به حال در مراسم تشییع شهدای مدافع حرم که عمدتا از برادران تیپ سر افراز فاطمیون و افغانی تبار می باشند، شرکت نکرده اید؟ شعار « لبیک یا زینب و لبیک یا حسین » مردم و خانواده های شهدای مدافع حرم را نشنیده اید؟ از کجای مسائل، بوی ندامت و پشیمانی استشمام می شود؟ ملتی که پیرو مکتب اهلبیت علیهم السلام است با افتخار، تک تک این شهدا را الگوی خود قرار می دهد. امتی که برای حفظ مقدسات خود عزیزترین و بهترین فرزندان خود را تقدیم کرده است، در مقابل توهین به اعتقادات و مقدسات اش تاب نیاورده و اعتراض می کند. همه بدانند که شهدا، خصوصا شهدای مدافع حرم چه افغانی، چه پاکستانی، چه ایرانی و چه ... در قلب مردم ایران جای دارند و به حق خانواده های شهدا چشم چراغ این ملت اند. به قول پدر شهید غلام محمد احمدی از شهدای مظلوم و افغانی مدافع حرم، که این پدر پیر خود هم از جانبازان مدافع حرم می باشد « جایی که بی بی زینب سلام الله علیها در مورد امام حسین علیه السلام بفرماید " اللهم تقبل منا قلیل القربان " دیگر تکلیف امثال ما معلوم است ».
و السلام علی من اتبع الهدی
سلام نمی دانم خواهر شهید این سایت را میبینند یا خیر......من همان خانم هم نام شما هستم که در حرم حضرت عبدالعظیم مادرتان را از روی چهره شناختم که مادر شهید صابری هستند...دعایتان درباره همسرم به اجابت رسید و الحمدلله ایشان اعزام شدند این وبلاگ همسرم است اگر مایل به ارتباط بودید در اینجا برایم پیغام بگذارید
روحش شاد
و راهش پر رهرو باد