گلشهر حضرت زینب سلام الله علیها
گلشهر، پایین شهر است...
زمینهایش قیمتی ندارد...
خانه هایش بزرگ نیستند...
کسی به فکر مرتفع سازی در زمینهای گلشهر نمیافتد...
خیابانهایش تنگ و باریک است...
قبلاها یک سینما داشت که نمیدانم ورافتاده یا نه!
گلشهر مهاجر پذیر است...
آنقدر که فکر میکنی در افغانستان راه میروی!
حتی رستورانهایش غذای افغانستانی(مثل قابلی) میدهند...
کلاً گلشهر جای با کلاسی نیست!
برای همین، بعضی ها گلشهر مشهد را دوست ندارند، نه برای زندگی، نه برای رفت و آمد، حتی...
حتی آن را جای امنی نمیدانند...
کاری ندارم که این بعضیها از مردمند یا مسئولین...
اما گلشهر ظاهری دارد و باطنی...
هر چه هست، معلوم میشود در گلشهر زندگیهای پاکیزه ای جریان دارد که بیش از صد شهید و صدها رزمندهی مدافع حرم در خودش پرورانده...
این روزها گلشهر ما با ستونی از نور به زینبیه وصل شده...
عطر زینبیه را میدهد، بس که مادران و همسران وکودکانی در آن یازینب میگویند...
و به برکت شهدایش آنقدر روشن است که در شبهایش هم زندگی جریان دارد...
دیوارها و در ها و ستونها و درختهای آن، هر کدام مأمور آنند که نگاه یک شهید مدافع را از پنجره عکسهایشان به رخ ما بکشند...
هر کس نمیداند زندگی در جنگ و شور و حال دههی شصت یعنی چه، یک سر برود گلشهر و یک سر برود قطعه شهدای مدافع حرم...
ای گلشهر!
من فقط با تو نیستم...
با همهی محلات مهاجر نشین قم و ری و اسلامشهر و شهریار و... هستم...
دورهی خطکشیهای خرافی میان ما گذشته است...
محلهها، نژادها، گویشها، قیافهها...
وحدتی که حتی گاه بین شیعه و شیعه مفقود بود، به برکت زندگیهای پاکیزهای که در شما جریان دارد، بزودی دنیای اسلام را معطر خواهد کرد...
ما گلشهر را دوست داریم.،چون زینب کبری سلام الله علیها آن را و اهل آن را دوست دارد....
- ۹۵/۰۴/۰۸